آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه سن داره

آریان جون

بوووووووووووو

آریانی مامان یادگرفته هرچیزی رو که میبینه مثل چایی انگشتشو تکون میده  و میگه                         بووووو. البته میگه که ما بدونیم و دست نزنیم.چون باز خودش میره سمتش و میخواد که بهش دست بزنه . مامانی دو سه روز پیش واسه پسرش یه تلفن خرید که آهنگ میزنه.وقتی آریانم تلفنو دید اینقدر خوشحال شد که فکرشو نمیکردم.حالا گوشی رو گرقت و یه سره میگفت اووووو اووووو اووووو حالا حرف زدنش گل کرده بود عزیز دلم  ...
29 مرداد 1390

آریان و موتورش

آریان تا سوار موتورش میشه بوقشو در میاره بعد هم سعی میکنه دوباره بذاره سرجاش اما نمیتونه: راستی من موهامو دوباره کوتاه کردما. خوشکلتر نشدم؟؟؟؟؟؟     ...
26 مرداد 1390

حالم بد شد.

دیروز صبح من و مامانی و بابایی دایی حسین رو بردیم تا دانشگاهش که نوره برسونیم.آخه دایی دستش درد میکرد و نمیتونست خودش بره.وقتی داشتیم بر می گشتیم هنوز تو نور بودیم که یهویی حال من بد شد و کلی رو تن مامانی بالا آوردم. بابایی و مامانی خیلی هول شدن. و چون نزدیک خونه خاله زهرا بودیم سریع رفتیم اونجا و من و مامانی رفتیم حموم و لباسهامونو عوض کردیم.  تا چند دقیقه من منگ بودم اما وقتی تر و تمیز شدم دوباره سرحال شدم. آخه من همه چی رو تو دهنم میذارم و از هر چیزی که سر سفره باشه باید تست کنم.حالا نمیدونم کدومش به مزاجم سازگار نبود.ولی شکر خدا الان خوب شدم  ...
24 مرداد 1390

دندونای نیش

آریان جونم این روزا دندونای نیشش داره در میاد و خیلی بچم رو اذیت میکنه.لثه هاش به شدت قرمز و متورم شده. تمام روز دستش تو دهنشه و یا دستای ما رو میذاره تو دهنش تا گاز بگیره.آخه دندوناشم خیلی تیزه.امان از وقتی که گاز میگیره   خوشکل مامان میدونم که خیلی درد داری و امیدوارم که این دوتا دندون هم به زودی بیان بیرون و راحت بشی  آریان جونم شاید فردا موهاتو دوباره کوتاه کنم.آخه با موی کوتاه خوشکل تر میشی.   ...
24 مرداد 1390

حقوق زن

زن عشق می كارد و كینه درو می كند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی... در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو... او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی...او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد... او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ........   ...
23 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد